مناجات ماه محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ســلام فـلـسـفــۀ چــشــمهـای بـارانـی! ســـلام آبــروی سـجـدههـای طــولانـی بیا که ما همه چـشم از گـناه میپـوشیم چرا تو این همه از خلق رو بپوشانی؟ چـقـدر بـر سـر بــازارهـا قــدم زدهای که یک معـامله سر گـیرد از مسلـمانی چـقـدر موقـع قـحـطی صدا زدیم تو را و یـادی از تـو نـکـردیـم در فــراوانـی قـــرار بــود بــســازیــم خــانــۀ دل را چه شد که ساخته شد خانههای اعیانی؟ چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست چه نـدبـهها که نشد موجـب پـشـیـمانی اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال و ما چـقـدر گـرفـتـیـم بیتـو مـهـمـانی چقدر در پی ما گشتهای چراغ به دست مـیــان هـمـهـمـۀ کـوچـۀ چــراغــانــی نه روضههـای مـحـرم تو را تـسلا داد نه شاد کـرد تو را جـشنهای شـعـبانی خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است بـه لـهـجـۀ عــربـی، بـا زبـان قــرآنـی بگـو چگـونـه به هـنگـام آب نـوشـیـدن همیشه میرسی از تشنگی به حـیرانی فدای سـرخـی چـشم سـیاه تو که هنوز درون گـودی مـقـتـل نـمـاز میخـوانی |